من خسته در آغوش روزهای تکرارهمچنان تنها بر بام غربت شهر بندر عباس سوار بر امواج تفکر وخیال پروازی از عشق را دوباره آغاز خواهم کرد.تا بگوبم عشق نماد زندگی من است.اما چه کسی پرواز دوباره ام را باور خواهد کرد.دیروز دستهایم را دیدم.به خون آلوده نبودند.اما بوی خون میداند.ازحضور این گناه سخت شرمسارم.
نمیخوام به جزمن دوست دار دیگری باشی نمیخواهم
برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی
نمیخواهم صفای خنده ات را دیگری ببیند نمیخواهم کسی
نامش،برلبهای توبنشیند نمیخواهم به غیرازمن بگیرد دست
تودستی نمیخواهم کسی یارت شوددرراه این هستی
هزاران بار در زندگیم
مردم و زنده شدم
تا اینکه امروز
پس ازمرگم
برای هزارمین بار
باز فهمیدم
که دوباره
متولد شدم!
سال جدیدم با همه شلوغیهاش چه ساکت بی ادا تو زندگیم اومد.کاش میتونست یا حداقل یکی میومد این خنجر تنهایی رو از تو قلبم بیرون میکشید.تنهایی که مثل یه همزاد شایدم مثل یه سایه
همیشه دنبال من. آخه تنهایی که فقط تنها بودن نیست.وقتی پیش اونهایی که دوست داری باشی و نیستی اون موقع هم تنهایی.اونم چه تنهایی سخت و دلهره آوری.و من امروز تنها ترین تنها ترینهایم.
آنگه که باتمام جنب وجوشش پشت نرده های یک اتهام به جرم پلیدی محصورشد اما با تمام وجوددرافکارزنده بودوچون شیطانش خواندیم خودراشیطان پرست دیدیم وهزاران بارتوبه واستغفاروگاهی ضعف واستمراردرآنچه گناه نامیدیمش نمودیم.اماهمگی میدانستیم که این یک گنه تحمیلی است چون آن رابرآنچه که خداوندمحدودش کرده بود محدودترش کرده بودیم.پسرکان درتکاپوی خلاص دخترکان فراری ازاتهامات گناه .بعضیم به گل نشته درمرداب گناه.وکسی چه می دانست شایدحس جنسی بهمراه گناه آمده بود.
خوب این وبلاگ مال شعرهای خودم.همش که نمیشه شعرگفت.مثل این چندوقت که دیگه شعری نیومدکه بگم.آخه شعرهام جوششی نه کوششی.واین باعث شد این صفحه وبلاگم صوت وکوربشه.پس تصمیم گرفتم شعرهام و با صدای خودم تو این صفحه قراربدم که اولیش آماده دانلود .شعر حجم سیاه
این عشق
گرسهم ما نبود
آن همه
شوق وگداز
بعدهرلحظه دیدار
پس چه بود؟
به کدام
عشق دروغین
قلب میشد
ازسینه جدا؟
لحظه های
باهم بودن
گاه شهرهمسایه
قدمی درپارک
یادت بود؟!
لحظه های انتطار
درصد غروب
شهرمرداب
یایک شهرشلوغ
لحظه تقدیس
درآن ماه عزیز
که به سجاده
پناه آوردیم
ودرآن ماشینها
که به اعجاز ثانیه ها
پی بردیم
راستی آن
یادت بودها
همه اش یادم بود!
اکنون
خواستم بگویم تنها
بازیادمان باشد
همه محبتها
آن همه صداقتها!